نوشیدن ازدریای رحمت گوارای وجودتان

نوشته شده توسطبازتاب پژوهش مدرسه علمیه بم 16ام خرداد, 1391

آغاز فصل عبادت و نوشیدن از نهر گوارای رجب و در آویختن در شاخه طوبای شعبان تا رسیدن به سدره المنتهای رمضان و گل چیدن در بهار قرآن مبارک باد.

ای جوان !!!هیچ داری از دل مهدی خبر!!؟؟

نوشته شده توسطبازتاب پژوهش مدرسه علمیه بم 8ام خرداد, 1391

هیچ داری از دل مهدی خبر؟

گریه های هر شبش را تا سحر؟

او که ارباب تمام عالم است، من بمیرم سر به زانوی غم است،

شیعیان! مهدی غریب و بی کس است،

جان مولا معصیت دیگر بس است،

شیعیان! بس نیست غفلت هایمان؟

غربت و تنهایی مولایمان؟

ما عبید و عبد دنیا گشته ایم،

من که دارم ادعای شیعگی،

پاسخی دارم به جز شرمندگی!!

دعای اللهم عجل لولیک الفرج را در ایام رجب فراموش نکنیم

التماس دعا

مگر خدا هم بیمار می شود؟

نوشته شده توسطبازتاب پژوهش مدرسه علمیه بم 4ام خرداد, 1391

حمد و سپاس او را که مهربانی مرام اوست هموکه سراسر عمر را فرصتی قرار داده تا جداشدگان از درگاه پر مهرش عذر خواه به او روی آورند از خاک تا افلاک رویش کنند زیر دست و پای شیطان نمانند و عروج را نظاره گر باشند. خدایی که با آن همه عظمت گاه با انسان همانند یک دوست صمیمی سخن می گوید و لحن کلام را تا مرتبه بشری منزل می دهد تا جامی از محبت خویش را به بنده اش بچشاند

اذا سالک عبادی انی فانی قریب اجیب دعوه الداع….

که این عبادت هفت مرتبه می گوید بنده ی من ، از من ، بدرستی که من اجابت می کنم دعای بنده ام را پس …

گاه از بنده می خواهد که به او قرض دهد قرض نیکو، شگفتا که با آن مقام نامحدود خداوندی ، بنده ی ضعیف ناچیز را این گونه از مهر کردن خود فراموش نمی کند چنانچه در حدیث قدسی آمده است که به موسی خطاب کرد : ای موسی من چند روز بیمار بودم چرا از من عیادت نکردی؟ موسی از روی تعجب سوال کرد خداوندا مگر تو هم بیمار می شوی ؟ مگر می شود به عیادت تو آمد ؟ ندا آمد ای موسی هرگاه بنده ای از بندگانم بیمار شود انگار من خود بیمار شدم وقتی شما به دیدار بنده ی بیمارم می آید گویا به عیادت من آمدید.

لیله الرغائب شب آرزوهاست پس همدیگر را فراموش نکنید.

خجسته رنجبر کریمی

نوشته شده توسطبازتاب پژوهش مدرسه علمیه بم 3ام خرداد, 1391

ای جوان امروز !!!!!دردودل شهید مان را گوش کن

نوشته شده توسطبازتاب پژوهش مدرسه علمیه بم 1ام خرداد, 1391

دیدار امام جمعه از دومین نمایشگاه فتح خرمشهر

 

خاطرات فتح خرمشهر از زبان آقای یزدان پناه

 

 

 

 

قرآن کریم حرف شهید را این چنین نقل می کند :یا لیت قومی یعلمون بما غفرلی ربی و جعلنی من المکرمین. ای کاش قوم من می دانستند که خداوند مرا بخشید و مرا جزء تکریم شده ها قرار داد ، لذا با تاسی به قرآن عزیز از زبان شهید سخنانی را با شما در میان می گذاریم پس هر کس می خواهد سر سفره دردودل شهید بنشیندبسم الله

من شهید هستم اگر شما حقایق هستی را با ایمان ضعیفتان نمی بینید من با دیده یقین به مشاهده تمامی اسرار گیتی نشسته ام شما مصداق فی ریبهم یترددون هستید اما من المومن ینظر بنورالله هستم ، بنابراین اگر گفتیم از شهدا یادی کنید برای این است که امروزمان را از آنان داریم از همان نماز شب ها ، که امروز غافل از آن هستیم. اگر می گویند برای شادی روحشان صلواتی….برای این است که قلبمان محتاج یاد آنهاست . هدف این بود که ما به اسارت نرویم و اگر بدنی عریان شد برای این بود که ما عریان نشویم آنچه را که میگویم با کلام وحی تطبیق دهید تا بدانید که من واقعا شهیدم و با شهود سخن میگویم نه با گمان ، که انّ ظن لا یغنی من الحق شیء باید رک بگویم :

اگر امروز سهم ابوذر ها غریبی ست بدانید دیروز مالک هایی بودند که در کنار علی زمان از حق می گفتند و دفاع می کردند و شجاعتشان پشت یزیدیان را می لرزاند گنه ماست که دیگر از آنان نمی گویند و گرد فراموشی بر جبینشان نشسته است، از شما مردان و زنان گلایه ها دارم ، ایمانهایتان ضعیف است و در مسیر بندگی سست قدم می گذارید قرارمان نبود که این چنین باشد ما رفتیم تا جلوی دشمن را بگیریم و شما در شهر و روستا دین داری  ترویج دهید ما از همسر وفادارمان کودکان عزیز و پدر و مادر مهربانمان دل بریدیم و پیکرهای خود را مقابل گلوله های اجانب سپر کردیم تا شما مساجد را آباد کنید و اصالت های دینی را حفاظت نمایید.ما وظیفه ی خود را انجام دادیم اما شما از عافیت و امنیت که به واسطه ی رشادت و ایثار ما بود  در جهت ساختن برج ها و جمع آوری ثروت استفاده کردید دختران به تبرج و جلوه گری مشغولند در حالیکه خداوند فرمود و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی ما عشق را در محافل روضه جست و جو میکردیم اما پسران این دوران برای سیر کردن عطش قلب بی قرارشان به face book  پناه برده اند ، مسئولین در جشن ها خوانندگان و هنرپیشه هایی که عمری در تاریکی زندگی کرده اند را دعوت میکنند انگار میخواهند بگویند اینها الگوی شما باشند همانهایی که در سخنانشان به حکومت اسلامی طعنه می زنند و وقتی به آن سوی مرزها میروند روسری از سر می اندازند و همین حجاب نیم بند خود را نیز زیر پا میگذارند بیت المال را صرف موسیقی و جلساتی که بی خبری و بی خدایی مرام انهاست میکنند اما محافل اهل بیت را احیاء نمی نمایند اگر خون من و برادران شهیدم نبود اگر اخلاص و ایمان پیر جماران و خلف صالح او حضرت سیدعلی نبود شما در چه وضعیتی بودید؟ آیا شایسته است سیاسیون به جنگ با هم مشغول باشند و رهبری را تنها بگذارند . آیا شایسته است؟اینچنین در پی نام و نشان باشید ای کاش می دانستیم حقوق بشر ما همان جانباز شیمیایی است که صدای خس خس لالایی شبانه اش است ، ولی تنها دلخونی اش لبخند رهبرش است که تسکین دهنده ی دردهایش می شود و تنها امیدش به وجود اوست چرا نمی شنویم فریادی را که از حنجره ی پاره پاره ای بلند است و چرا نمی فهمیم درد لاله ها را ای کاش ما هم می رفتیم .آن روز که یاران را بدرقه می کردیم بر گوشمان می گفتند (( اگر ما را ندیدید از آنهایی بگویید که گمنام رفتند و حماسه آفریدند از آنهایی بگویید که در ره عشق جانباز شدند بگذارید همه بدانند بر یاران خمینی(ره) چه گذشت )) ولی حالا فقط باید بگوییم بعد از شهداء ما چه کرده ایم؟؟

هرگاه از جبهه ها باز می گشتیم ، میعادگاه همان مزار گلگون شقایق ها بود ، ولی امروز چه بی زائر شده اند هرگاه دلمان می گرفت با فاتحه ای بر یاران ، غبار از دل ها می زدودیم و امروز دریغ از یک صلوات .نگذاریم صورت آفتاب از یادمان برود.بگذاریم یاد آنها تکیه گاه غربتمان شود.بگذاریم ستاره ها مهمان دلمان شوند که آسمان بی ستاره تاریک است و یادمان را به دست پرستوها بسپاریم تا همیشه بهاری بماند.

 

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

 

با تشکر از کلیه طلابی که در پریایی این نمایشگاه صمیمانه همکاری نمودند (تشکر ویژه از خانم ها حمیده کمال الدینی، سمیه میرشکاری، معصومه معین نژاد)