« حادثه ای با ظاهری ناگوار اما باطنی گوارااولين همايش بزرگ حوزه و دانشگاه شهرستان بم »

انتظار

نوشته شده توسطبازتاب پژوهش مدرسه علمیه بم 6ام بهمن, 1390

برگرد که بر بهارمان می خندند

یک عده به حال زارمان می خندند

آنقدر نبودنت به طول انجامید

دارند به انتظارمان می خندند

الهم عجل لولیک الفرج

نظر از: الزهرا (س) نصر [عضو] 

کاغذ قلم دو چشم ورم کرده ، دل ، سلام !
آقا اجازه !
باز آمده ام روی پشت بام
تاکی ؟ الی متی ؟ همه را پیر کرده ای
آقا اجازه !
کمی دیر کرده ای …

در راستای این شعر شما :)

1390/11/08 @ 12:02
نظر از: قلم [عضو] 

سلام
جانا سخن از دل ما می گویی
واقعا… دیگر دارند می خندند.
دیگر سخت تر شدهاست انتظار ..هم انتظار بر مولا و هم کشیدن زخم زبان ها…
چه کشیدند انانی که بهترین هایشان را برای اسلام دادند و زخم زبان ها را به جان خریدند و صبوری کردند..السلام علیک یا اباعبدالله
شعر زیبایی بود. دلمان غصه دارتر شد.
اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک …
ممنون از شما
التماس دعا
پایدار باشید

1390/11/06 @ 20:29
نظر از: یاس کبود [عضو] 

اللهم عجل لوليك الفرج
التماس دعا ،موفق باشيد

1390/11/06 @ 19:51


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم